امروز ما

امروز روز خیلی خوبی نبود... وضعیت مالی اصلا خوب نیست و منم واقعا دارم صبرم رو از دست میدم... خدا خودش بهم کمک کنه... خیلی دوست دارم آروم باشم و توکل کنم ولی اینکه همسر دست روی دست میذاره و خیلی کم تلاش میکنه برام آزار دهنده ست... این همه مدت گذشته و ما هیچ پس اندازی نداریم... هرچی هم که خودم پس انداز کردم بهشون دادم و استفاده شده... خدایا خودت کمک کن... کارای خونه مونده و من خیلی دوست دارم خونه م از اون خونه هایی باشه که همیشه برق میزنه و بوی تمیزی میده... ولی نمیدونم چرا انقدر تنبلی میکنم... عاشق تمیزی ام ولی دستم به کارا نمیره... یه جایی میخوندم خانومی که روحش آروم باشه خونه ش هم تمیز و مرتبه... ولی وقتی دیدین خونه یه زن نامرتب و غیرتمیز شد بدونید از نظر روحی حالش خوب نیست!
میدونم این حال الانم از کجا نشات میگیره... از گذشته... گذشته ای که یادآوریش برام تلخه... انقدر به کسی نگفتم که تلنبار شده تو وجودم...
یاعلی